http://img4up.com/up2/48299293390251643783.jpg


در سراشیبی که نامش زندگیست با همه دلواپسی ها میروم شاید که در دشتی بزرگ بازیابم آنچه را گم کرده ام ...

دستمال کاغذی و اشک

http://img4up.com/up2/36285942736549948678.jpg


دستمال كاغذی به اشك گفت:
قطره قطرهات طلاست
یك كم از طلای خود حراج میكنی؟
عاشقم
با من ازدواج میكنی؟
اشك گفت:
ازدواج اشك و دستمالِ كاغذی!
تو چقدر ساده ای
خوش خیال كاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله میشوی
چرك میشوی و تكه ای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی كجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال كاغذی، دلش شكست
گوشه ای كنار جعبه اش نشست
گریه كرد و گریه كرد و گریه كرد
در تن سفید و نازكش دوید
خونِ درد
آخرش، دستمال كاغذی مچاله شد
مثل تكهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرك و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاك بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمالهای كاغذی
فرق داشت
چون كه در میان قلب خود
دانه های اشك كاشت

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

خداوندا...

 

خداوندا ، خداوندا تو هم یکبار عاشق شو

 و بر گیر از لب میگون یاری بوس اشک آلود

 تو هم در انتظار دلبری با ترس و لرز و بیم

 سر آن کوچه یک ساعت بمان غمناک و اشک آلود

 که از درد من و راز درون من خبر گردی

 تو هم چون من به رسوایی میان ده سمر گردی

وفا داری کن و جور و جفایش را تحمل کن

چنان خو کن به او تا هستی تو جمله او گردد

و بعداز آن در آغوش رقیبی مست و بی پروا

تماشا کن که تا بهتر بدانی حالت مارا

خداوندا تو هرگز نامه معشوقه ای خواندی

که بنویسد تویی دینم تویی جسمم تویی جانم

ولی فردا همان فردا که آغاز جدایی هاست

بگوید کن فراموشم نمیخواهم پشیمانم

و تو مانند مرغ نیم بسمل پر زنی بر خاک

و شعرت نامه ات ، آتش زند بر پیکر افلاک

خداوندا ، تو یک شب تیشه مردانگی بردار

و از ریشه بر افکن این درخت عشق و مستی را

و خواهی دید با محو کلام دوستت دارم

تو خواهی داد بر باد فنا بنیاد هستی را

وز آن پس هر دلی را کردی از عشق بتی دلشاد

به او درس وفا هم در کنار عشق خواهی داد

اگر میدانستی...

اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش مي کردي
تمامي ذرات وجودت عشق را فرياد مي کرد
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم چشمهايم را مي شستي
و اشکهايم را با دستان عاشقت به باد مي دادي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من مي دوختي
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهاي يک عشق زميني را با خود به عرش خداوند ببرم
اي کاش مي دانستي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمي شکستي
گر چه خانه ي شيطان شايسته ي ويراني است
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم لحظه اي مرا نمي آزردي
که اين غريبه ي تنها , جز نگاه معصومت پنجره اي
و جز عشقت بهانه اي براي زيستن ندارد
اي کاش مي دانستي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم همه چيز را فدايم مي کردي
همه آن چيز ها که يک عمر بخاطرش رنج کشيده اي
و سال ها برايش گريسته اي
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
همه آن چيز ها که در بندت کشيده رها مي کردي
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر مي دانستي که چقدر دوستت دارم
دوستم مي داشتي
همچون عشق که عاشقانش را دوست مي دارد
کاش مي دانستي که چقدر دوستت دارم
و مرا از اين عذاب رها مي کردي
اي کاش تمام اينها را مي دانستی!!

عاشقانه

پرسيد چقدر مرا دوست داري ؟

سکوتي کردم . چند لحظه به چشم هايش خيره شدم ...

گفتم : دوستت دارم به آن اندازه اي که عاشقتم . عاشق يک عشق واقعي . عاشق تو ...

عاشقي که براي رسيدن به تو لحظه شماري مي کند .

به عشق اين لحظه هاي انتظار * دوستت دارم * .

به اندازه ي تمام لحظات زندگيم تا آخر عمر عاشقتم ...

به عشق اينکه تو را تا آخرين نفس دارم * دوستت دارم * .

به عشق اينکه گاهي با تو و گهگاهي به ياد تو . در زير باران قدم ميزنم . عاشق بارانم . . .

به عشق آمدن باران و به اندازه ي تمام قطره هاي باران *  دوستت دارم * .

به عشق تو به آسمان پر ستاره خيره مي شوم  .

به اندازه ي تمام ستاره هاي آسمان * دوستت دارم * .

به عشق ديدنت بي قرارم  . حالا که تو را دارم هيچ غمي جز غم دلتنگي ات در دل ندارم .

به اندازه ي تمام لحظات بي قراري و دلتنگي  * دوستت دارم * . . .

من که عاشق چشم هايت هستم . عاشق گرفتن دست هاي مهربانت هستم

به عشق آن چشم هاي زيبايت * دوستت دارم * .

لحظه هاي عاشقي با تو چقدر شيرين است .

آن گاه که با تو هستم يک لحظه تنها ماندن نفس گير است ...

به شيريني لحظه هاي عاشقي * دوستت دارم * .

من که تنها تو را دارم . از تمام دار دنيا فقط  تو را مي خواهم . تو تنها آرزويم هستي ...

به اندازه ي تمام آرزو هايم که تنها تويي .

به اندازه ي دنيا که مي خواهم دنيا نباشد و تنها تو براي من باشي

به اندازه ي همان تنهايي که يا تنها با تو هستم و يا تنها به ياد تو هستم . اي عشق من ...

اي بهترينم ... به عشق تمام اين عشق ها  * دوستت دارم *  .

پرسيدم : به جواب اين سوال رسيدي ؟

اين بار او سکوت کرد .

و اين بار او با چشم هاي خيسش به چشم هايم خيره شد ...

اشک هايش را پاک کردم و اين سکوت عاشقانه هم چنان ادامه داشت ...

و من باز هم گفتم : به اندازه ي وسعت اين سکوت عاشقانه که بين ما برپاست

...اون دوتا بست چشات...

                   ...منو خوابم مي كنه...

...ذره ذره اون نگات...

            ...داره ابم مي كنه...

...داره مي ميره دلم...

                ...واسه مخمل نگات...

...همه رنگي رو شناختم...

                 ...من با اون رنگ چشات...

...مثل يك روياي خوش...

                  ...پا گرفتي تو شبام...

...از يه دنياي ديگه...

                 ...قصه ها گفتي برام...

...هنوز از هرم تنت...

                  ...داره ميسوزه تنم...

...از تو سبزه زار شده...

                 ...خاك خشك بدنم...

...دستاي عاشق تو...

                ...منو از نو تازه ساخت...

...دل نا باور من...

              ...جز تو عشقي نشناخت...

عشق من و ستاره جون

یه شب خوب تو آسمون

                             یه ستاره چشمک زنون

                                                          خندید و گفت: کنارتم

                                                                                     تا آخرش تا پای جون

ستاره ی قشنگی بود

                            آروم و ناز و مهربون

                                                         ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون


 اما زیاد طول نکشید

                         عشق من و ستاره جون

                                                        ابری اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون

 حالا شبا به یاد اون

                         زل می زنم به آسمون

                                                        دلم می خواد داد بزنم

                                                                                       این بود قول و قرارمون

 تو رفتی و از خودتم
         
                           نذاشتی حتی
یه نشون..

عشق و....

Where do I start

از کجا شروع کنم ؟

With her first hello

با اولین سلامش

She gave a meaning to this empty world of mine

معنای جدیدی به جهان پوچ من داد

There will never be another love , another time

که در آن هیچ تکرار و علاقه دیگری نبود

She came into my life and made the living fine

او به زندگی من پا گذاشت و آن را شیرین کردShe fills my heart

او قلب مرا پر کرد ...

With very special things

او قلب مرا با چیزهای خاص پر کرد

With angle songs , with wild imaginings

با آواز فرشته ها , با تصوراتی حاصل از اشتیاق و علاقه زیاد

She fills my soul with so much love

و روح مرا با انبوهی از عشق پر کرد

That anywhere I go , I am never lonely with her along

برای همین هر کجا که بروم تنها نخواهم ماندWho can be lonely

با وجود همراهی او چه کسی تنها خواهد ماند ؟!

I reach for her hand It is always there

و هر وقت در جستجوی دستان او باشم او در کنار من است

How long does it last

چه مدت ممکن است از این عشق گذشته باشد ؟

Can love be measured by the hours in a day

آیا می توان عشق را اندازه ساعات روز اندازه گرفت ؟

I have no answer now But this much I can say

آن هم اکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر می توانم بگویم که ...

I know I will need her till the stars all burn away

می دانم به او احتیاج دارم تا زمانی که ستاره ها می درخشند

And she will be there

و او آنجاس!

از شهر های خاطره می آيی
از باغ های عشق
                      زيبايی نگاه تو          
ديريست
             بر ياس ها
باران روشنايی مهتاب است
بانوی مهربان
                          بانوی سال های پريشان           
تشویش بیکرانه رنج کدام عشق
                      در التهاب قلب تو مانده ست؟
ای خوب!
                با ما سخن بگوی!
اين کيست
              شعر شکوفه های جوان را
                     با جان بی قرار تو خوانده است؟
                             جانی که در قلمرو پائيز است
هربار
                  پر بارتر ز پيش گل آورده ست.
بانوی خاطره!
             بانوی سال های شب درد!
آواز پر نوازش کدامين
               در عطر خوابگونه گيسويت
                                                  خانه کرد
که اينگونه در صداقت آينه
                          گلخنده بلند رهايی
                                 از صبح چشم های تو جاريست؟
با رنج، زيستن
             با ياس ها زمانه زيبا را
                         چون رود، عاشقانه سرودن
       اين، اين در سرشت توست
                            وينگونه بی بهار، شکفتن
                                                  در سرنوشت توست

هیچ کس به اندازه ی دکتر شریعتی از دوست داشتن، زیبا نمی گوید...


دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!


باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!



سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…
شروع می‌کنی به خرج کردنشان!


توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برای یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟



بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند


غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند




دکتر شریعتی

درد دل یه سوسک غمگین باخدا

http://img4up.com/up2/84233726733109350906.jpg

درد و دلهای یک سوسک غمگین با خدا

گفت : کسی دوستم ندارد . می دانی که چه قدر سخت است ، این که کسی دوستت نداشته باشد ؟ تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی . حتی تو هم بدون دوست داشتن … خدا هیچ نگفت .
گفت : به پاهایم نگاه کن ! ببین چقدر چندش آور است . چشم ها را آزار می دهم . دنیا را کثیف می کنم . آدم هایت از من می ترسند . مرا می کشند . برای این که زشتم . زشتی جرم من است . خدا هیچ نگفت . گفت : این دنیا فقط مال قشنگ هاست . مال گل ها و پروانه ها . مال قاصدک ها . مال من نیست .
خدا گفت : چرا ، مال تو هم هست . خدا گفت : دوست داشتن یک گل ، دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار چندانی نیست . اما دوست داشتن یک سوسک ، دوست داشتن " تو " کاری دشوار است . دوست داشتن ، کاری ست آموختنی و همه کس ، رنج آموختن را نمی برد . ببخش ، کسی را که تو را دوست ندارد ، زیرا که هنوز مومن نیست ، زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته ، او ابتدای راه است . مومن دوست می دارد . همه را دوست می دارد . زیرا همه از من است و من زیبایم ، چشم های مومن جز زیبا نمی بیند . زشتی در چشم هاست . در این دایره ، هر چه که هست ، نیسلامحت .
آن که بین آفریده های من خط کشید شیطان بود . شیطان مسئول فاصله هاست . حالا قشنگ کوچکم ! نزدیک تر بیا و غمگین نباش . قشنگ کوچک نزد خدا رفت و دیگر هیچ گاه نیندیشید که نازیباست.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها ، تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ی مکن
.
.
.
دلم درد میکند ، انگار خام بودند خیالهایی که به خوردم داده بودی
.
.
.
کاش نامت را با خط بریل مینوشتند ، صدا کردنت کافی نیست

شکوه اسم تو را باید لمس کرد !
.
.
.
آدم بدون دوست ، چون کتاب بدون جلد است !
.
.
.
سفری به دور دنیاست ، وقتی دستانم تا انتها ، رویت را نوازش می کنند
.
.
.
انسانهای خوب همانند گلهای قالیند
نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ی چیده شدن ، دائمی اند !
لبریز غزل بیا همی آهسته / چون آیه بخوان مرا کمی آهسته

آهسته مرا رها بکن از سر عشق / تا در تو رها شوم دمی آهسته . . .

.

.

آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند


هم رنگ تمام آرزوهای منی/ غارتگرجان ومال و دنیای منی

بی تونفس کشیدنم ممکن نیست/ساده بگویم که همه دنیای منی . . .
.
.
.
هیچ میدانی ؟

جای “عزیزم غصه نخور” های تو را

دیازپام گرفته است . . .
.
.
.
اگر خوبان عالم جمع باشند / یقینا نزد من ، تو بهترینی

اگر از خوبترها حلقه سازند / تو در آن حلقه ، میدانم نگینی . . .
  چه رابطه مرموزی است

میان پیداترین زخم و پنهانترین راز . . .

.

.

.

این بار مبلغ قبض موبایلم خیلی کم شده بود

اما اصلا خوشحال نشدم

 هشتصد هزار و ششصد

عددی که تنهایی ام را به رخم  می کشید . . .

.

.

.

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

وقت است که یک چندی در خانه ی ما آیی

در خانه ی ما آمد ،‌ آن پادشه خوبان

آن پادشه خوبان ‌; داد از غم تنهایی . . .

داستان عاشقانه

 دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد. ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد. مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود:: معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.

     تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

قبل از اینکه به کسی بگی : ” دوستت دارم …”
خوب فکراتو بکن…
چون شاید چراغی رو تو دلش روشن کنی…
که خاموش کردنش به خاموش شدن اون بیانجامه...

 

دل نوشته های عاشقانه

 

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد …

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد …

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

و دردهایم را به گوش تو میرساندم… بدون تو عاشقی برایم عذاب است

میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم…

کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم…

میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود

میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت …

 

دل نوشته های عاشقانه

 

امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند … چشمانم

بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد …

آخ که چقدر تنهایم … دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم

بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته

شده است …

رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته …. پیر

تنها…. تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های

دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت ….

اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی

دوباره ای است … پس برگرد … عاشقانه برگرد

برای همیشه برگرد…

 

دل نوشته های عاشقانه

 

هرگزلحظات با تو بودن را از یاد نخواهم برد .هرگز لبخند های ملیح وبی ریایت

را از یاد نخواهم برد.لحظات در گذر است ودقیقه دقیقه های ساعت برایمان مهم

است زیرا که دیگر تکرار نمیشوند شاید روزگاری یادمان آری که دیگر هیچ

نشانی از ما نباشد اما برگه ها بیانگوی دوستی بین ماست .بدان که هرگز

ازخاطرم نمی روی وبا تو بودن برایم لذت بخش است .

اینک تو را به خدای زیبایی ها میسپارم

روزها ازپی هم میگذرند ونشانی از خود باقی نمی گذارند

ولی ای تنهاترین رویای عشق  هیچ چیز خیال تورا از من جدا نمی کند

 

دل نوشته های عاشقانه

 

به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم…

یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.

یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم.

یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.

یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.

یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم…

می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.

تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.

توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.

می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی…

می خوام تنها باشم…

 

دل نوشته های عاشقانه

 

 نفرین به تو ای غریبه

به تو که روزی اشنا ترین لحظه هایم بودی!

سکوت خسته و قلب شکسته ام را ببین با من چه کردی؟

ایا تاوان عاشق شدن و عاشق بودن این است؟!

 اگر چنین است پس نفرین بر عشق

روزگار تنها شدنم را در جاده ی انتظار می گذرانم

نفرین به تو ای غریبه…

باز میان شقایق های سرخ گم خواهم شد

میروم تا شاید این بار غریقی را با خیلی از امواج

محبت به سوی ساحل مهربانیم بکشانم

چیزی بگو چیزی نخواهم گفت

سکوت های سر به زیر  از کودکی با من است

و من این بار میخواهم عاقلانه ببینم نه عاشقانه…


فـرض کـن بــه عـکــاس بـگـویــــــــم :

تـارهـای سـپـیــــــد را سـیــاه کـنـــــــد.....

و چـیـــــن و چـروك هـا را مـاسـت مـالـــــــی...

و حـتـی از آن خـنـده هـا کـه دوسـت داری بـرایـم بـکـارد،

بـاز هـم از نـگـاهـــــــــم پـیـداسـت چـقــــدر ...

بـه نــبـــودنـــت خـیـره مـــانــــــده ام...



خنده هاي تـــو آرزوهـاي من اند
بخند ؛ تا برآورده شوند ...!




آمدی بشنوی بمانی
آمدی شنیدی، رفتی!
حالا سال*هاست دیگر
کسی از لب*هام نشنیدَه*ست: "دوستت دارم"



گفتی مسافری
و من آنقدر عاشقم
که سال هاست نماز دلم را شکسته میخوانم …



نبودنت را ،
تـــــاب می آورم
رفتن را ،
تحمـــــّل میکنم
فراموش شدنم را ،
... بــــاور میکنم
امــــــا !!!
فــــــراموش کردنــــــت...
دیگر
کـــــا رِ مـن نــیست !



یـــک وقـــت اشتبـــاهـــی مـــرا از خـــاطــــرت پـــاک نکنــی ؟!

هــر وقـــت پـــاک کــن دستـــت بـــود

بـگــــو

از روی کاغـــــذت بـــــروم کنـــار ...!




شبــــهـــایم درد دارد ,

وقتـــی نـــدانـــم ,

چــــراغ اتـــاقـــت را کـــدام لعنتــــی خـــامــــوش میکنـــــد !؟



دلم برایت تنگ شده...
امشب دلم برایت تنگ شده به اندازه تمام بی احساسیت....
به اندازه تمام لحظاتی که به من فکر نمی کنی....
به اندازه تمام شب هایی که با حرف هایت آزرده ام کرده ای...
به اندازه تمام وعده وعید های دروغی ات....
آری...
دلم برایت تنگ شده...
به اندازه تکه های قلب شکسته ام...
دیگر سمت من نیا.....
نه اینکه نمیخواهم...نه.....
میترسم لبه های تیز تکه های قلب شکسته ام زخمی ات کند.....



شعرم را میخوانی و میگویی:

روان پریش شده ام,پیچیده است...

قبول...

اما...

من فقط چشم های تو را مینویسم تو ساده تر نگاه کن...!!




ای آدم!

ای عاشق ...

حوا بود که سیب را خورد ...

تو را

این تبعید

جزا به عاشقی دادند

ما را به چه ...؟!




مرغ عشق فخر فروشی نکن ...
معشوق تو نیز به لطف قفس است که وفادار مانده ... !



آنان که بودنت را قدر نمی دانند رفتنت را “نامردی” میخوانند …

زیباترین غروب: غروب عاشقان

زیباترین سنگ: دل یار

زیباترین مایع: اشک

زیباترین ناله: آه

زیباترین دف: قلب تو

زیباترین کلام :دوستت دارم . . .

.

.

.

دوستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم

زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم . . .

.

.

.

این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،

نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !

« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !

« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !

فریدون مشیری

.

.

.

واژه ی دوستت دارم برای عظمت و شکوه قلب مهربانت

چقدر بی رنگ است وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبی ها هستی . . .

.

.

.

گفتی ” دوستت دارم ” حسودی ام شد !

حتی زیبا ترین دروغ سیزده را هم تو گفتی !

.

.

.

نه نرو ، صبر کن ، قرارمان این نبود ، باید سکه بیاندازیم

اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم

اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم

صبر کن سکه بیاندازیم ، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو . . .

.

.

.

معما ! :

میدونی کی بیشتر از همه دوستت داره !؟

راهنمایی ! :

بالای صفحه اسمش رو نوشته !

.

.

.

اگه بعضی وقتها نمیشنوی دوستت دارم

به خاطر سایلنت دلمه ، نه اینکه معرفتم کمه !

.

.

.

گفتی دوستم داری به اندازه قطرات بارانی که بر روی صورتت میریزد

و من هم دوستت دارم بدون توجه به چتری که روی سرت گرفتی . . .

.

.

.

دوستت دارم ، بیشتر از خودم ، کمتر از خدایم

چون عاشق توام و محتاج خدایم . . .

.

.

.

چی میشد توهم منو دوستم میداشتی نازنین/جای گریه رولبام خنده میکاشتی نازنین

حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .

.

.

.

قابل توجه !

بسیاری از «من هم دوستت دارم» ها

نتیجه رودربایستی ای هستند که «دوستت دارم» ها

ایجاد می کنند ، جدی نگیرید !

.

.

.

تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم

او نیز بلند فریاد می زند: دوستت دارم دارم دارم . . .

.

.

.

در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم . . .

.

.

.

یه دارو تو دنیا هست که بیشتر آدمای مریض رو خوب میکنه

نام دارو : “دوست دارم “

فقط می شود از داروخانه های محبت تهیه کرد !

.

.

.

خوبیم بدیم حالا از همه چی بگذریم ، دوست دارم از شما نمیشه بگذریم . . .

.

.

.

از حقیقت های تلخ خسته ام …

یک دروغ شیرین بگو

بگو دوستت دارم

.

.

.

نمیدونم چون عزیزی دوستت دارم یا چون دوستت دارم عزیزی !؟

.

.

.

از چهار راه قلبم عبور کردی و هیچ به چراغ قلبم توجه نکردی

اما بدان پلیس قلبم تو را تعقیب خواهد کرد

و برگه ی دوستت دارم را زیر برف پاکن دلت خواهد گذاشت !

.

.

.

هر گاه قادر به شمردن قطرات باران شدی ، خواهی دانست که چقدر دوستت دارم . . .

.

.

.

به اندازه ی تمام بوسه های بی پاسخی که ماهی به دریا میزنه

دوستت دارم . . .

.

.

.

( نوشتم دوستت دارم ، پرانتز را نبستم ، بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد . . .

.

.

.

آدما خیلی نمیتونن از هم دور باشن ، بالاخره یه چیزی جا میمونه که مجبورن برگردن

سعی نکن از من دورشی . . . دلت اینجاست و یکی دوستت داره . . .

.

.

.

با تو از نابترین لحظه سخن خواهم گفت

دوستت خواهم داشت

هیچ میدانی چیست ؟

لحظه ای نیست که در خاطر من یاد تو نیست . . .

.

.

.

عاشقانه دوستت خواهم داشت بی آنکه بخواهم دوستم داشته باشی

و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی . . .

.

.

.

آرام بخوان چون آهسته نوشتم ، بی پروا بخوان چون از خود نوشتم

نزدیک کسی نخوان چون تنها نوشتم و از دل بخوان چون با دل نوشتم دوستت دارم . . .

.

.

.

تو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

از اینکه من دوست دارم ، حتی یه لحظه شک نکن

.

.

.

پا برهنه دوست دارم که نگی یه ریگی توکفشته !!!

.

.

.

دوست دارم از ته دل ٬ دلی که پر پر میزنه / دلی که ساز عشقتو از همه بهتر میزنه

دوست دارم حتی اگه یه شب به خواب من نیای / عاشقتم مثل همه حتی اگه منو نخوای

.

.

.

امشب شب آخریه که مزاحم دلت شدم / خورشید فردا مال تو ٬ ببخش که عاشقت شدم

بدرقه لازم ندارم ٬ میرم ای عزیزترین / نزار بمونه زیر پا ٬ قلبمو بردار از زمین

دوست دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود / غافل از اینکه دل من منتظر اشاره بود

 

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت …:
نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت …:
وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
پسر گفت… :
واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
دختر گفت …:
اثبات.!.!.؟
نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
پسر گفت …:
خوب …
من تو رو دوست دارم …
چون …
زیبا هستی…
چون…
صدای تو گیراست …
چون…
جذاب و دوست داشتنی هستی…
چون …
باملاحظه و بافکر هستی …
چون …
به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت …
دوست دارم …
به خاطر تمامی حرکاتت…
دوست دارم …
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
چند روز بعد …
دختر تصادف کرد و به کما رفت…
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
نامه بدین شرح بود …:
عزیز دلم …
تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
اکنون دیگر حرف نمی زنی …
پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
دوستت دارم …
چون به من توجه و محبت می کنی …
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
نمی توانم دوستت داشته باشم…
تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
آیا اکنون می توانی بخندی …؟
می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
پس دوستت ندارم …
اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
در زمان هایی مثل الان…
هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
نه هرگز…
و من هنوز دوستت دارم …


* هنگامی که اشک در چشمای خشکید آموختم : بدون احساس دوست داشتن هم میشود زندگی کرد و روزگار گذراند. آموختم سکوت بهترین مرحم است بر قلب شکسته و زخم خورده...

 * دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق / وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی...

 * خدایا به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند بیاموز که بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است.

  

ادامه اس ام اس ها در ادامه مطلب ...
* هنگامی که اشک در چشمای خشکید آموختم : بدون احساس دوست داشتن هم میشود زندگی کرد و روزگار گذراند. آموختم سکوت بهترین مرحم است بر قلب شکسته و زخم خورده...


* دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق / وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی...


* خدایا به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند بیاموز که بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است.


* ستاره ها وقتی میشکنن میشن شهاب ، اما دلها وقتی میشکنن میشن یه سوال بی جواب...
پر از سوال بی جوابم.


* پروانه به شمع بوسه بزد و بال و پرش سوخت / بیچاره از این عشق سوختن آموخت
فرق من و پروانه در این است / پروانه پرش سوخت من جگرم سوخت...


* کاش به زمانی برگردم که تنها غم زندگی ام شکستن نوک مدادم بود...


* نبودی بی تو پنهان گریه کردم....

تو را دیدم و خندان گریه کردم...

برای اینکه اشکهایم را نبینی...

نشستم زیر باران گریه کردم...


* گر لایق ما نیست که که ما یاد تو باشیم  بگذار که در سایه دیوار تو باشیم.


* شبی از سوز گفتم قلم را / بیا بنویس غم های دلم را

قلم گفتا برو بیمار عاشق، ندارم طاقت این بار غم را


* اتل متل جدایی .... عروسکم کجایی؟

گاو حسن پریشون یه دل داره پر از خون...

عشقم که رفت هندستون ...خونم شده قبرستون...

یه عشق دیگه بردار ... یه دنیا غصه بردار...

اسمشو بزار بچگی ...تا آخر زندگی...

هاچین و واچین تموم شد... عمر منم حروم شد...



* عزیز یادی بکن از یار خسته / غبار دوریت بر من نشسته

دگر تیری نزن بالی ندارم / وجودم از غمت در هم شکسته . . .
 

* از آن روز که شنیدم صدایت / دلم پر در آورده کرده هوایت

دلم عاشق شده افتاده به پایت / بنازم قدرت عشق خدایت . . .

 

ღ♥ღ


استاد کائنات که این کارخانه ساخت / مقصود عشق بود ، جهان بهانه ساخت

 
ღ♥ღ

 
در دستم قلم دارم ، از قلبم هوا دارم / از نزدیک  نمیبینم ، از دور سلام دارم . . .
 

ღ♥ღ
 

خارها را باید دوست داشت ، گل ها را که همه دوست دارند . . . !

 
ღ♥ღ
 

خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است / پیدا نکنم همدل ، دل ها همه از سنگ است

گویا که از این وادی از عشق نشانی نیست / گر هست یکی عاشق ، آلوده به صد رنگ است

 
ღ♥ღ


خودت دور و رهت دور ، منزلت دور / اگر ترکت کنم چشمم شود کور

اگر دانم که قولت پا بر جاست / به امیدت بشینم تا قیامت . . .

 
ღ♥ღ
 

به تو سپرده بودمش به هزار و یک امید و امروز برای هزار و یکمین بار

دلم را میبرم تا شکستگی اش را گچ بگیرم . . .

 
ღ♥ღ

 

دل خورشید و بنازم که هنوز هم که هنوزه / واسه دوست و دشمن به یه اندازه میسوزه . . .

 
ღ♥ღ
 

شب مهتابی چه خوش است برای دیدن یار

اما چه کنم دیوار بلند است و نگاه ها بسیار . . .

 
ღ♥ღ
 

عشق یعنی همان کفش میخ داری که باهاش روی احساسات یکدیگر

آروم آروم قدم میزنیم و بلند بلند میخندیم . . .


بیا عشقمون رو محکم به هم گره بزنیم و آرزو کنیم این گره هیچ وقت باز نشه ، حتی با دندون روزگار .
 
سعی نکن بفهمی کدوم ستاره قشنگ تره ، سعی کن بفهمی پیش کی قشنگ ترین ستاره ای .
زیباترین نقش زیبایی که دیدم رنگ چشماته / بهترین آهنگی که شنیدم صدای خنده هاته .
بیا عشقمون رو محکم به هم گره بزنیم و آرزو کنیم این گره هیچ وقت باز نشه ، حتی با دندون روزگار .

سعی نکن بفهمی کدوم ستاره قشنگ تره ، سعی کن بفهمی پیش کی قشنگ ترین ستاره ای . 

زیباترین نقش زیبایی که دیدم رنگ چشماته / بهترین آهنگی که شنیدم صدای خنده هاته .
 
در زندگی باران مباش که دیگران گمان کنند با منت خودت را به شیشه می کوبی ، ابر باش تا انتظار باریدنت را بکشند .

ای نگارا مبادا نا کسان رامت کنند / با بدان کمتر نشین ترسم که بد نامت کنند / من نگویم با کسی خو مگیر / هر که بهرت تب کند بهرش بمیر .
   
هیچ قفسی حریف پرواز نیست !  
 
کلاس عشق ما دفتر ندارد / شراب عاشقی ساغر ندارد / بدو گفتم که مجنون تو هستم / هنوز آن بی وفا باور ندارد .  

خوشبختی لذت مشترکی است که حاصل یاری بی چشمداشت به دیگران است . (هلن کلر)  

 خداوندا نمی توانیم از تو چیزی بخواهیم که تو نیازهای ما را می دانی ، بهترین درمان برای قلوب شکسته این است که دوباره بشکنند .  

 خواستی بخون این به درد دله / امروز من غم ، امروز تو حل حله / آروز می کنم که به آرزوهایت برسی / با اینکه دلم داره ازت خیلی گله .  

هم رنگ تمام آرزوهای منی/ غارتگرجان ومال و دنیای منی
بی تونفس کشیدنم ممکن نیست/ساده بگویم که همه دنیای منی . . .
.
.
.
هیچ میدانی؟
جای “عزیزم غصه نخور” های تو را
دیازپام گرفته است . . .
.
.
.
اگر خوبان عالم جمع باشند / یقینا نزد من ، تو بهترینی
اگر از خوبترها حلقه سازند / تو در آن حلقه ، می دانم نگینی . . .



.
.
.
اگر دوستم داری بلند فریاد بزن حتی اگرنشنوم باورت می کنم  عشقم . . .
.
.
.
گاهی فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که
خیلی دوستش دارم . . .
.
.
.
تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو
تویی که چایت را همیشه تلخ می خوری  . . .
.
.
.
نیمه گـُمشده ام نیستی که بـا نیمه ی دیگــر به جُستجویت برخیزم
تو… تمام گُمشده منی . . .
.
.
.
غمگینم ، مثل پیرزنی که آخرین سرباز برگشته از جنگ ، پسرش نیست . . .
.
.
.
تو نیامده بودی که جای خالیت را پر کنی
آمده بودی ببینی من با جای خالیت چه می کنم  . . .
.
.
.
دیگر فرصتی برای پیامک نیست ، دست واژه ها را می گیرم و به دیدنت می آیم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمی گنجد . . .
.
.
.
پروردگارا ، آرامش را همچون دانه های برف ، آرام و بیصدا
به سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند ، بباران . . .
.
.
.
دوستت دارم ، رازیست که در میان حنجره ام دق میکند ، وقتی که نیستی . . .
.
.
.
به جان چشمانت قسم
اینبار آنچنان رفتنی ام …
که ، کاسه های آب را هم قسم دهی
نه آن روزها باز میگردند و نه من . . .
.
.
.
همه ی بغض من
تقدیم غرورت باد!
غروری که
لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . . .
.
.
.
نفسم ، تو در شمالی و من در جنوب
کاش دستی نقشه را از میانه تا کند . . .
.
.
.
وقتی کسی رو دوست داری ، این یه چیزه !
وقتی کسی تو رو دوست داره ، این یه چیز دیگه !
اما وقتی کسی رو دوست داری که تو رو دوست داره
این یعنی همه چیز !
.
.
.
محصولها را که برداشت میکنند ، بیچاره مترسکها که فراموش میشوند . . .
.
.
.
کاش میدونستی مهم تر از دلم اعتمادم بود که شکستی . . .
.
.
.
گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر است
داشتن ِ بعضی ها تنهاترت می کند . . .
.
.
.
پرسیدند : دوستش داری ؟
گفتم : دنیای من است
گفتند : دوستت دارد ؟
گفتم : تنها سوال من است

خــــدایــا دیـدی؟؟!!!

کلی بـــــــاران فرستادی...

تـــا این لکه هـــا را از دلـــم بشویـــی...

من کـــه گفته بـــودم لکه نیست...

زخــــــــــــــــــــــم است، زخـــــم ...

تولد

وااااااااااااااااااااااای سلام بچه ها ممنون که اومدین



گل من تولد تو تولد منه، من تمام طول سال بیدار مانده ام

که مبادا روز تولد تو تمام شود، و من در خواب بمانم و نتوانم به تو بگویم

تولدمون مبارک


من واسه تولد یه کیک گرفتم بیاین بخوریم

واااااااااااااااااااااااااااای به شما نرسید ببخشید

هه شکلات تو جیبم داشتم اینم واسه شما

اینم از گروه موسیقی

واااااااااااااااااااااای ببینید نی نی کوچولوی خودم چه فضوله




تولدتو از ته ته دلم بهت تبریک میگم

حالا دوبس دوبس خوشگلا باید برقصن خوشگلا باید برقصن

اینم خودم

اوه اوه بچه ها ساکت نینی کوچولوم داره گریه میکنه

خب دیگه کادوهاتونو بدین برید خونه هاتون

اینم هدیه ی ناقابل خودم


معذرت میخوام نتونستم بهتر از این برات جشن بگیرم

آخه تو لیاقتت خیلی بیشتر از ایناس

خیلی دوست دارم گلم

تولدت مبارک

من عاشق دلتنگم، خوارم چو گل سنگم
بر گونه ی بی رنگم، یک بوسه بزن بنشین
در پای تو چون خاکم، نه خاک که خاشاکم
بنگر دل غمناکم، آن را مشکن بنشین

اس ام اس عاشقانه
اس ام اس عاشقانه زیبا

بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را
یارای تماشایم نیست…
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم
جاریست…

اس ام اس عاشقانه

گرچه عمریست غریبانه فراموش توام
باز مشتاق تو و گرمی آغوش توام
باورم نیست که بیگانه شدی با من و من
همچو یک خاطره کهنه فراموش توام

اس ام اس عاشقانه

شانه بر زلف سیاهت چو زنی یاد من آر
که چنان زلف تو آویخته بر دوش توام
نیستی تا که بگویم به تو ای مایه ناز
تشنه بوسه ای از آن دو لب نوش توام

اس ام اس عاشقانه

حسرتی گر به دلم هست همان دیدن توست
من پرستوی خزان دیده و خواموش توام

اس ام اس عاشقانه

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

اس ام اس عاشقانه

ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔــــــﻮﯾﯽ ﺗﺎ
ﻣﻦ ﺧﻮﺷــــــحالﺷﻮﻡ!
ﻭ ﻣﻦ ﺍﺣﻤــــــﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ…
ﺗﺎ ﺗو ﺩﻟﮕﯿــــــﺭ ﻧﺸﻮی

اس ام اس عاشقانه

شبی بود و بهاری ، در من آویخت
چه آتش ها ، چه آتش ها برانگیخت
فرو خواندم به گوشش قصه ی خویش
چو باران بهاری اشک می ریخت

اس ام اس عاشقانه

برای شنیدن صدایی که دوستش میداری همین لحظه هم بسیار دیر است
افسوس خواهی خورد زمانی را که آن سوی سیم ها کسی بی احساس میگوید
برقراری ارتباط با مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد

اس ام اس عاشقانه

لاف عـشق و عـاشقی را وه چه آسان می زنیم
خــود خـزانـیـم و دم از شــوق ِ بـهاران می زنیم
بر زبان جاری همه مهر است و عهد است و وفا
لـیـک جـمـلـه در عمل خنجر بـه یـاران می زنیم…

 

اس ام اس عاشقانه

عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من

 

اس ام اس عاشقانه

انرا که جفا جوست نمی باید خواست
سنگین دل و بد خوست نمی باید خواست
ما را از تو غیر از تو تمنایی نیست
از دوست به جز دوستی نمی بایست خواست…

 

اس ام اس عاشقانه

دست عشق از دامن دل دور باد !
می توان آیا به دل دستور داد ؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود : ایست !
باد را فرمود باید ایستاد ؟

 

اس ام اس عاشقانه

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است؟
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی؟ آن کوی بی نشان است!