❤ماه من غصه چرا؟❤
آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز
مثل آن روز ِنخست
گرم و آبی و پر مهر به ما میخندد
یا زمینی که دلش از سردی ِ شب های ِ خزان
نه شکست نه گرفت
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر ِ امید کشید
تا بگوید که هنوز پر ِ امنیت ِ احساس ِ خداست
ماه ِ من غصه چرا؟
تو مرا داری و من هر شب و روز
آرزویم همه خوشبختی ِ توست
هستیم
دل به غم دادن و از یأس سخن ها گفتن
کار ِ آنهایی نیست که خدا را دارند
گل ِ من
غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل ِ شیشه ات از لب ِ پنجره ی ِ عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر ِ شادی وا کن
و بگو با دل ِ خود که خدا هست خدا هست
او همان است که در تارترین لحظه ی شب
راه ِ نورانی ِ امید را نشانم میداد
او همان است که هر لحظه دلش میخواهد
همه ی ِ زندگیم غرق ِ شادی باشد
نازنین
غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی ِ خوشبختی بودن ِ اندوه است
این همه غصه و غم
این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه میوه ی یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین
ولی از یاد مبر
پشت ِ هر کوه ِ بلند سبزه زاری ست پر از یاد خدا
و در آن باز کسی میخواند که خدا هست خدا هست
چرا غصه چرا؟